سیمین عارض. سپید گونه: کزدر میدان او تا گوشۀ ایوان او مرکب سیمین ستام است و بت سیمین عذار. فرخی. مدتی بالا گرفتی تا بلوغ سرو بالایی شدی سیمین عذار. سعدی. رجوع به مادۀ قبل شود
سیمین عارض. سپید گونه: کزدر میدان او تا گوشۀ ایوان او مرکب سیمین ستام است و بت سیمین عذار. فرخی. مدتی بالا گرفتی تا بلوغ سرو بالایی شدی سیمین عذار. سعدی. رجوع به مادۀ قبل شود
که عارض او در سپیدی چون سیم بود. سپیدچهره: ساکنانش حور سیمین عارض و زرین کمر خادمانش ماه آتش ناوک و آهن کمان. امیرمعزی (از آنندراج). رجوع به مادۀ بعد شود
که عارض او در سپیدی چون سیم بود. سپیدچهره: ساکنانش حور سیمین عارض و زرین کمر خادمانش ماه آتش ناوک و آهن کمان. امیرمعزی (از آنندراج). رجوع به مادۀ بعد شود